“جوانان، ابتکارت فرهنگی و همگرایی منطقه ای” عنوان گفتوگویی بود که روز دوشنبه ۲۴ عقرب/ آبان ۱۳۹۵ برابر با ۱۴ نوامبر ۲۰۱۶ از سوی بنیاد آرمان شهر در صد و شصت هفتمین برنامه “گفتوگو پلی میان نخبگان و شهروندان” در ولایت هرات برگزار شد.
این برنامه میزبان علی دهباشی مدیر مسوول و سردبیر مجله بخارا بود. در این برنامه محمد داوود منیر رییس انجمن ادبی هرات و یامان حکمت پژوهشگر و استاد دانشگاه در جمعی از شاعران و فرهنگیان، فعالان مدنی و دانشجویان سخنرانی کردند.
دهباشی سخنان خود را با نگاهی گذرا به تاریخ و تمدن این منطقۀ بزرگ جغرافیایی آغاز کرد و هرات را یکی از مناطق مهم آن خواند.
دهباشی گفت: “وقتی ما به اوج (رشد علمی و فرهنگی) رسیدیم نشستیم به تماشا و تعطیلات ما در تاریخ آغاز شد. موقعی که ما به خواب رفتیم غرب با گفتنِ نمی دانم و پرسش بیدار شد و این آغاز رنسانس بود، آن ها به پیشرفت دست یافتند اما ما در همه چیز محو آن عظمتی شدیم که ساخته بودیم و کم کم به آن عادت و خو کردیم. ولی دنیای امروز دنیای دیگری شده یا باید بیدار شد و حرکت کرد یا این که به دست فراموشی سپرده می شویم.”
سردبیر مجله بخارا، با تأکید بر لزوم خواندن و دانستن یادآور شد: “یک شاعر یا نویسندۀ امروز باید حداقل دو زبان خارجی را بداند. وقتی نتوانیم با آن چه که به عنوان دست آوردهای بشری خوانده میشود مستقیم رابطه برقرار کنیم و به این تنبلی ذهنیای که به آن عادت کرده ایم ادامه بدهیم، هرگز نمی توانیم وارد جهان جدید شویم. هر چند من معتقدم این ریشه هاست که ما را نگاه می دارد اما کم کاری های وحشتناکی که ما با غفلت مرتکب شده ایم، قابل توجیه نیست.”
دهباشی در ادامه صحبتهایش از نویسندگان افغانستان خواست تا برای مجله بخارا مطالب و پژوهشهای خود را بفرستند. مدیر مسوول این نشریه گفت: «ما میتوانیم در هر شماره ۲۰ تا ۴۰ صفحه را به افغانستان اختصاص دهیم و هر سال دو ویژهنامه درباره این کشور تهیه کنیم.» او همچنین تاکید کرد که اگر در هرات زندگی میکرد، پایاننامه دکترایی با موضوع تاریخ «انجمن ادبی هرات» تهیه میکرد که از نگاه قدمت تاریخی اهمیت فراوانی دارد. به گفته او «این سوژه حتی میتواند برای دانشگاههای معتبر دنیا جذاب باشد.»
مجله بخارا در سال ۱۳۷۷ خورشیدی توسط علی دهباشی پایه ریزی شد و در حوزه هنری و فرهنگی کشورهای منطقه و به خصوص پارسی زبان تبدیل به نامی آشنا و مطرح شد. این ابتکار فرهنگی حوزه ای بسیار وسیع تر از مرزهای سیاسی امروز را تحت پوشش قرارداد و همان گونه که از نام آن پیداست حتی پارسی زبانان سمرقند و بخارا مورد توجه زیاد آن هستند. علی دهباشی علاوه بر انتشار این مجله، سلسله برنامه های شب های بخارا را نیز راه اندازی کرد که به تبین جایگاه و آثار هنرمندانی میپردازد که در زبان فارسی و دیگر زبان های جهان دست به آفرینش زده اند. تا کنون ۲۶۷ برنامه در این سلسله برگزار شده است.
آرین آرون داستان نویس و گرداننده این برنامه گفت: “ما، کسانی که قلم می زنیم و کتاب می خوانیم، وقتی از نوشته صحبت می کنیم برایمان فرقی نمی کند که کتاب یا مجله در کجای این جغرافیای زبانی منتشر شده است. چه فرقی می کند مجله ای در ایران منتشر شود و نامش را از بخارا داشته باشد یا وقتی که در دفتر استاد دهباشی حضور داشته باشی و عکس هایی از افغانستان و تاجیکستان را ببینی.”
او یادآور شد که قرار است به زودی یکی از شب های بخارا برای استاد رهنورد زریاب برگزار شود.
دکتر محمد داوود منیر استاد دانشگاه و رییس انجمن ادبی هرات با ابراز خرسندی و سپاس از حضور دکتر دهباشی در هرات به آشنایی قلم به دستان هرات با مجله بخارا اشاره کرد و گفت: “انتخاب همین نام نشان می دهد که دست اندرکاران این نشریه وزین و پژوهشی به این جغرافیای بزرگ تمدنی اهمیت می دهند.”
او با اشاره به تاریخچه انجمن ادبی هرات گفت این انجمن قدیمی ترین انجمن ادبی افغانستان است که فعالیت آن حتی در دوران طالبان متوقف نشد و نشریه این انجمن با نام “اورنگ هشتم” نیز در همان زمان منتشر می شد.
یامان حکمت، سخنران دیگر این برنامه ضمن اشاره به مقالهاش با عنوان “بازندگانِ چشم سراسربین” توضیح داد: “من هم به عنوان کسی که در این جغرافیای بزرگ تمدنی زندگی می کنم دغدغه این همگرایی را دارم”.
او گفت: “با توجه به بحثهای این مقاله، به اعتقاد من تمام آسیب هایی که تا به حال خورده ایم از پافشاری بر نقاط اشتراک بوده است و این فرهنگ مشترک و تاریخ مشترک تبدیل به کینه مشترک هم شده است. به نظر من نباید روی نقاط مشترک خیلی پافشاری کنیم.”
او به نتیجه گیری بحث هایش در این مقاله اشاره کرد که به چهار پیشنهاد برای همگرایی بیشتر در این منطقه رسیده است:
ما باید به جای کارهای پراکنده به سمت گفتمان سازی با عنوان گفتمان شناخت صحیحتر حرکت کنیم۱. .
۲. ما باید بتوانیم تفکیکی میان رفتار مردم و رفتار حکومت ها قائل باشیم و چالش میان حکومت ها را به حساب آن فضای اجتماعی و جوی که مردم در آن هستند، نگذاریم. به نظر من یکی از بزنگاه های مهم برای شناخت بهتر همین است که رسانه ها این تفکیک را بین رفتار مردم و رفتار حکومت ها داشته باشند.
۳. توجه به زبان و دین به جای قومیت و مذهب. من این نکته را حداقل از داخل ایران می بینم که سیستم حکومتی و رسانه های عمدتا حکومتی، به جای توجه استراتژیک به زبان – فارسی دری – و دین – اسلام – که می تواند عامل همگرایی شود، بیشتر توجه شان به قومیت و مذهب است.
۴. پرهیز از پافشاری بر تاریخ و فرهنگ مشترک و جغرافیای یکسان. به نظر من همه آنچه ما تحت عنوان فرهنگ و دوستیهای مشترک بر آن پافشاری میکنیم، تنها در حد شعارهایی دهن پرکن و موقتی باقی مانده است که به درد هیچ کار عملگرایانهای نمیخورد. به جای آن، ما باید بر اصطلاحات معاصرتر مانند حسن همجواری که میتواند باعث همگرایی ما شود، توجه داشته باشیم. به این دلیل میگویم بر تاریخ و فرهنگ مشترک توجه نکنیم که بخش عمدهای از فرهنگیان و حتی دانشگاهیان ایران معتقدند افغانستان کنونی جزیی از خاک ایران بوده و در افغانستان هم، بخشی از دانشگاهیان، پژوهشگران و فرهنگیان باور دارند که ایران جزیی از افغانستان کنونی بوده است. هیچوقت یک گفتوگوی منطقی و درست شکل نگرفته که ما را به یک نتیجه برساند. یا حداقل هیچ گفتمانی ایجاد نشده تا ما باور کنیم اصلا هیچکدام، جزیی از دیگری نبوده است؛ چراکه تملکسازی در این بحث، مسالهای باطل و اختلافآور است.
پایان این برنامه، با گفتوگوی تعدادی از شرکت کنندگان با علی دهباشی همراه بود و به مسایلی از جنس بومی سازی، ناسویونالیزم و نژادپرستی پرداخته شد. در ادامه مباحثی مانند سیر حرکت شعر امروز فارسی و روند رو به اوج داستان نویسی مطرح شد.
به عقیده دهباشی در حالیکه داستاننویسی در جغرافیای فارسی زبانها رو به اوج است، شعر فارسی دوران فترت خود را میگذراند. وی این مساله را ناشی از کمکاری و سهلانگاری شاعران میداند. اما علی نظری و رامین عربنژاد، از شاعران حاضر در این نشست با این بخش از اظهارات دهباشی موافق نبودند. به عقیده نظری در این بررسی از موجهای جدیدتر شعر فارسی نباید غافل ماند. به باور عربنژاد هنوز برای اظهارنظر قطعی درباره روند شعر امروز زود است و باید منتظر گذر زمان بود تا بتوان نگاهی دقیقتر بر این مساله داشت.