نقد و بررسی کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) با رویکرد انتقادی[i]

شورانگیز داداشی

 

کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان ([۱]CEDAW)، در سال ۱۹۷۹ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد و از سال ۱۹۸۱ قدرت اجرایی پیدا کرد. از بین اعضای سازمان ملل تاکنون تنها چهار کشور ایران، سومالی، سودان، تونگا به این کنوانسیون ملحق نشده‌اند. دو کشور ایالات متحده آمریکا و پالائو هم کنوانسیون را امضاء کرده ولی هنوز به آن نپیوسته‌اند.

کنوانسیون سیدا همزمان، حاصل دهه‏‌ها مبارزه جنبش‏های فمینیستی و بیش از سی سال کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد[۲] بود، ارگانی که در سال ۱۹۴۶ برای نظارت بر وضعیت زنان و ارتقا حقوق زنان تأسیس شد. این تلاش‏ها برای پیشرفت زنان و تبلور حقوق زنان در قوانین بین‌‏المللی، منجر به اعلامیه‏‌ها و کنوانسیون‏های متعددی شده است که کنوانسیون رفع انواع تبعیض علیه زنان یک از اصلی‏ترین و جامع‏ترین سندها، در این زمینه است.

در میان معاهدات بین‌‏المللی حقوق بشر، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» در آوردن حقوق دست کم نیمی از جمعیت جهان به کانون توجهات حقوق بشر جایگاه مهمی دارد. روح کنوانسیون ریشه در اهداف سازمان ملل دارد: تأیید مجدد ایمان به حقوق اساسی بشر، عزت، ارزش و ارزش شخص انسانی و به حقوق برابر زن و مرد. سند حاضر معنای برابری و چگونگی دستیابی به آن را بیان می‏‌کند. با این کار، کنوانسیون نه تنها یک لایحه حقوق بین‏‌الملل برای زنان که همه اشکال تبعیض را تعریف می کند، بلکه دستورکار اقدامات کشورها برای تضمین برخورداری از این حقوق را نیز تعیین می‏‌کند.

کنوانسیون در مقدمه خود صریحاً تصدیق می‏‌کند که «تبعیض گسترده علیه زنان همچنان وجود دارد» و تأکید می‏‌کند که چنین تبعیضی «اصول برابری حقوق و احترام به کرامت انسانی را نقض می کند». همانطور که در ماده ۱ تعریف شده است: تبعیض به معنای «هرگونه تمایز، محرومیت یا محدودیت ایجاد شده بر اساس جنسیت … در زمینه‏‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی یا هر زمینه دیگر» است. این کنوانسیون با الزام دولت‏های طرف «به اتخاذ کلیه اقدامات مناسب، از جمله قانون، برای اطمینان از رشد و پیشرفت کامل زنان، به منظور تضمین اعمال و استفاده از حقوق بشر و آزادی‏های اساسی آنها، بر اساس برابری با مردان» در ماده ۳ بر اصل برابری تأیید و تاکید دارد.

علی رغم آثار مثبت کنوانسیون سیدا، این کنوانسیون با چالش‏‌های بسیار منحصر به فردی روبرو است که سایر معاهدات حقوق بشر لزوماً با آن روبرو نیستند و این امر محافظت از زنان را دشوار می‏‌کند. اگر چه مساله تبعیض و نابرابری‏های جنسیتی، موضوعی نیست که بتوان تنها با ایجاد چهارچوب‏های حقوقی آن را حل کرد و نیازمند تغییرات بنیادین در مناسبات جنسیتی، گفتمان‏های رسمی، آداب و رسوم اجتماعی، نگرش‏های فرهنگی، قوانین ملی و کلیشه‏‌هاست، در این نوشتار خواهم کوشید نقدهایی را که کارشناسان به این کنوانسیون از دو بُعد محتوایی و ساختاری وارد کرده‏‌اند، به طور خلاصه بیاورم.

الف) نقدهای محتوایی

۱- سیدا درباره تعریف برابری ساکت است

«برابری» اساسی‏ترین مفهوم کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان است با این همه، این کنوانسیون درمورد معنای آن در متن خود، ساکت است. اگرچه «کمیته سیدا» روشن کرده است که این کنوانسیون قائل به برابری رسمی و ماهوی است. در حالی که اتفاق نظر کلی در مورد برابری رسمی وجود دارد، معنای دقیق برابری اساسی یا ماهوی مورد مناقشه است و کمیته تعریف منسجمی درباره آن بیان نکرده است؛ بعضی اوقات کمیته برابری را به عنوان «یک شروع برابر»؛ «یک محیط توانمند برای دستیابی به برابری نتایج»؛ برابری را معادل «استراتژی‏‌های غلبه بر کمبود نماینده زنان و توزیع مجدد منابع و قدرت بین زن و مرد»؛ برابری را «توانایی توسعه قابلیت‏های شخصی»؛ «انتخاب بدون محدودیت تعیین شده توسط کلیشه‌‏ها، نقش‏های سخت جنسیتی و تعصبات» و «تحول واقعی فرصت‏ها، نهادها و سیستم‏ها به گونه‏ای که دیگر در الگوهای قدرت و الگوهای زندگی مردانه تعیین شده تاریخی قرار نگیرند» تعریف کرده است.

به نظر می‏‌رسد این کمیته در تعریف برابری، از چندین مفهوم استفاده کرده و مفهوم چند وجهی آن را پذیرفته است. اگرچه درجه خاصی از انعطاف‏‌پذیری در این مفاهیم به درک بهتر آنها کمک می کند، اما یک برداشت کاملاً مبهم از برابری برای ارزیابی اقدامات دولت‏‌ها، و دادخواست‏های فردی در مورد عدم موفقیت تبعیض علیه زنان در طرف دولت عضو مناسب نیست.

از سوی دیگر، امروزه در مباحث اجتماعی «برابری تحول‏گرا» به معنی تغییر ماهیتی اساسی و گسترده مطرح است که به معنی تحول در «نهادها، سیستم‏‌ها و ساختارهایی است که باعث تبعیض، نابرابری و یا تداوم آن می‏‌شوند» و «اصلاح یا تبدیل خطرات، هنجارها، تعصبات و کلیشه‌‏ها». در واقع هدف برابری تحولگرا شکستن چرخه آسیب، ترویج احترام به عزت و ارزش انسان‏ها با دستیابی به تغییرات ساختاری و ترویج دخالت و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنهاست. جای این نگاه در کنوانسیون سیدا خالی است.

۲- سیدا تک جنسی است

انتقاد بعدی به سیدا آن است که این کنوانسیون در ایجاد برابری جنسیتی موفق نبوده زیرا دامنه آن محدود به زنان است و این کنوانسیون نیز مانند بسیاری از عرصه‏‌های اجتماعی-فرهنگی دو دستگی زن و مرد – مجرم/ قربانی را در خود جای داده است. این گروه استدلال می کنند که سیدا به جای تعیین زنان به عنوان تنها ذینفعان خود، باید بر روی گروه تبعیض -تبعیض‏های جنسی و جنسیتی-که زنان و سایر گروه‏ها و هویت‏های جنسی با آنها روبرو هستند، متمرکز شود. با حرکت به سمت تمرکز بر روی دسته گسترده تبعیض، سیدا پیچیدگی تبعیض جنسی را نشان می دهد که در آن مجرمان و قربانیان به زن و مرد تقلیل نمی یابند. در حالی که این دو دستگی واقعیت هویت جنسی را تحریف می‏‌کند و تصویری نادرست از تبعیض جنسی را به تصویر می کشد. تمرکز بر روی تبعیض‏ها به جای جنس و همسان پنداشتن زنان، برای آینده این معاهده مهم بین‏‌المللی ضروری است.

این گروه استدلال می‏‌کنند که برای ایجاد برابری، کنوانسیون باید «بدون جنسیت» باشد و خود این دسته ها را از بین ببرد. در حالی که تمرکز بر روی زنان فقط موارد زنان را از حوزه کلی مسائل حقوق بشر جدا می کند.

مساله مهم دیگری که مطرح می‏شود این است که جنسیت به صورت یک طیف، به‏طور مداوم وجود دارد و با تمرکز ویژه بر زنان، سایر گروه‏های جنسیتی از جمله تراجنسیتی‏‌ها، همجنسگرایان و دوجنسگرایان را نادیده می‏‌گیرد و به عنوان مثال فقط به ایده کلیشه‏ای زن (همراه با  نقش‏ها و مسئولیت‏های کلیشه‌‏ای زنان که جامعه، یعنی اکثر مردم می‏‌پذیرند) اشاره دارد. در نتیجه، از آن دسته از زنانی که در تعریف اصلی «زن» قرار نمی گیرند و یا خود را منتسب به این جنس نمی‏دانند و اغلب مورد خشونت شدید و تجاوز جنسی قرار می گیرند، دفاع نمی‏‌کند. بنابراین این کنوانسیون با عدم درج این تعاریف و مفاهیم و در نتیجه محدودیت کاربرد سیدا در محافظت از این زنان در برابر خشونت، موفق نیست.

۳- سیدا هیچ اشاره‌‏ای به خشونت‏‌های جنسی و جنسیتی نمی‏‌کند

خشونت جنسی و جنسیتی پیچیده است، زیرا به‌طور مستقیم با پویایی و هنجارهای قدرت اجتماعی و سیاسی مانند نابرابری جنس‌ها، مردسالاری، تبعیض‌های دیرینه، تصورات غلط، افسانه‌ها و کلیشه‌های همراه آنها پیوند خورده است؛ خشونت علیه زنان در قلب روابط قدرت و سلطه بر زنان قرار دارد. اگر چه جریان اجتماعی – فرهنگی، پس از جنبش فمینیستی، اهمیت نهاد خانواده به عنوان مرکز خشونت را نشان داده اما کنوانسیون سیدا به این موضوع بی توجه بوده و بسیاری از منتقدان استدلال می‏کنند که  علیرغم تمام اقدامات انجام شده، سیدا نتوانسته است از زنان در برابر خشونت محافظت کند و دلیل آن را بی‏‌توجهی به مساله خشونت در متن این کنوانسیون می‌‏دانند.

منتقدان می‏‌گویند علیرغم اینکه رفع تبعیض و برابری از بینادی‏ترین مفاهیم سیدا است اما در این کنوانسیون هیچ اشاره ای به طور خاص در مورد خشونت علیه زنان یا جلوگیری از آن نشده است در حالی که « خشونت علیه زنان و آزار جنسی در تضاد با برابری زنان و مردان است» و یکی از مهمترین موانع دستیابی زنان به برابری است.

خشونتی که بر زنان به دلیل جنسیت آنها اعمال می‏شود، شکل‏‌های گوناگونی دارد. این خشونت‏ شامل تمامی اعمالی می‏‌شود که به واسطه تهدید، محدودیت و یا زور در زندگی خصوصی یا عمومی و به منظور ارعاب، تنبیه، تحقیر و مالکیت بر بدن و ذهنیت زنان، بر آنها رنج فیزیکی، جنسی یا روانی تحمیل می‏‌کند.

گستردگی و عمق خشونت علیه زنان در جهان، باعث شد در سطح بین المللی دو اقدام مهم صورت بگیرد. در چهل و سومین جلسه کمیسیون وضعیت زنان (CSW) در مارس ۱۹۹۹، یک پروتکل اختیاری برای کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، تصویب شد. پروتکل اختیاری یک شکایت یا روش ارتباطی را فراهم می‏‌کند که به زنان اجازه می‏‌دهد ادعایی را علیه دولت خود به اتهام نقض کنوانسیون در کمیته CEDAW مطرح کنند و در صورت صحت، دولت‏ها موظف به جبران خسارت هستند. همچنین به کمیته اختیار می دهد تا در مورد هرگونه ادعا علیه دولت‏های عضو تحقیق کند (سازمان ملل، مجمع عمومی، ۱۹۹۹). البته این موارد منوط به عضویت دولت در کنوانسوین و پروتکل اختیاری است.

کنوانسیون شورای اروپا[۳]ا برای جلوگیری از وقوع خشونت علیه زنان و خشونت خانگی و مبارزه با آن که بیشتر تحت عنوان کنوانسیون استانبول شناخته می‌شود، روز چهارشنبه، ۱۱ مه ۲۰۱۱ (۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰)، توسط وزرای امور خارجه ۴۷ کشور اروپایی در استانبول تصویب شد.  تا ژوئیه ۲۰۲۰، ۱۲ کشور این کنوانسیون را صرفاً امضا کرده‌اند و ۳۴ کشور نیز علاوه بر امضا، آن را در پارلمان‌های ملی خود به تصویب رسانده و اجرای آن را آغاز کرده‌اند. اجرای این کنوانسیون از اول اوت ۲۰۱۴ میلادی آغاز شد.  کشورهای ارمنستان، بلغارستان، جمهوری چک، مجارستان، لتونی، لیختن اشتاین، لیتوانی، مولداوی، اوکراین و بریتانیا اگرچه این کنوانسیون را امضا کرده‌اند اما هنوز در پارلمان ملی خود به تصویب نرسانده‌اند. اخیرا، خروج دولت ترکیه از این کنوانسیون موجب اعتراضات گسترده از سوی فعالان حقوق زنان و نگرانی‏های عمیق درباره بدتر شدن وضعیت خشونت علیه زنان در کشور ترکیه شده است.

۴- در هم تنیدگی

کنوانسیون سیدا، متعهد است که انواع تبعیض‏‌ها را از بین ببرد و به برابری جنسیتی دست یابد، به طوری که همه زنان می‌‏توانند از حقوق بشر خود استفاده کنند و از آنها بهره مند شوند. زنان بر اساس جنس و جنسیت خود با خشونت و تبعیض مواجه‏‌اند و این با سایر هویت‌ها، عوامل و تجربیات مانند نژاد و فقر، طبقه اجتماعی، اقتصادی، شهرنشینی و پیوندی ناگسستنی دارد. اما اگر بدرستی، جنس و جنسیت از پایه‏‌های مهم تبعیض هستند، لازم است بررسی شود که چگونه سایر هویت‏ها و عوامل در تبعیض جنسیتی و نابرابری جنسی نقش دارند؟

براساس تئوری درهمتنیدگی یا intersectionality افراد می‌توانند بر اساس هویت‏‌های چندگانه و متقاطع تبعیض را تجربه کنند. برای مثال زنان اقلیت‏‌های قومی، مذهبی، سالخوردگان، زنان معلول و مهاجر، زنان زندانی و زنان و دختران در خیابان به ویژه در معرض آسیب و تبعیض‏ تجمعی (هم‏‌اَفزا) هستند. در واقع تبعیض تجمعی یا هم‏‌افزا که این زنان تجربه می‏‌کنند با «افزودن دو یا چند نوع تبعیض به طور کامل توصیف نمی شود» بلکه هم‏پوشانی انواع مختلف تبعیض‏‌ها باعث می‏شود نتیجه از نظر کیفی متفاوت، یا دچار هم‌‏افزایی است.

این نظریه نشان می‏‌دهد که درک هویت‏های متقاطع و چندگانه برای درک آسیب و تبعیض حیاتی است. برای نمونه، زنان سیاه پوست «می‏توانند تبعیض را از راه‏های مشابه و متفاوت از آنچه زنان سفیدپوست و مردان سیاه‏پوست تجربه می کنند» تجربه کنند. فردمن و کرنشاو از اندیشمندان این عرصه، باور دارند که نمی‏توان آسیبی را که زنان سیاه پوست تجربه می‌‏کنند به عنوان تبعیض جنسی یا تبعیض نژادی درک کرد. «گاهی اوقات زنان سیاه پوست تبعیض را به عنوان زنان سیاه پوست تجربه می کنند – نه مجموع تبعیض نژادی و جنسی، بلکه به عنوان زنان سیاه پوست.» و وقتی تبعیض شامل چندین ویژگی هویتی باشد، چیزی منحصر به فرد و از نظر هم‏‌افزایی متفاوت است.

اگر چه کنوانسیون سیدا به طور ضمنی برای رفع کلیه تبعیض‌‏ها علیه همه گروه‏های زنان را متعهد است و از زنان باردار و مادران در ماده ۴، تبعیض بر اساس ملیت در ماده ۹ و زنان روستایی در ماده ۱۴ یاداوری می شود اما اشاره روشنی به سایر هویت‏‌ها و تبعیض‏‌های تجمعی ندارد.

این رویکرد قوانین مربوط به تبعیض را به دلیل ناتوانی در درک دلایل پیچیده و دشوار این که چرا یک زن با هویت‏های متقاطع دچار آسیب بیشتری می‏شود، نیز مورد انتقاد قرار داده است. در پی این انتقادات، کمیته سیدا هم در مورد چگونگی ارزیابی صحیح و در نظر گرفتن تبعیض تجمعی از نظر کیفی تلاش کرده و رویکرد امیدوار کننده‏ای را برای محافظت از زنان با هویت‏های متعدد و متقاطع در برابر تبعیض در پیش گرفته است.

ب) نقدهای ساختاری

۱- انطباق و اجرای کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان

حدودا چهل سال پس از لازم‏الاجرا شدن کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، مشخص است که کنوانسیون تغییرات انقلابی در حقوق زنان که در مفاد آن آمده است، ایجاد نکرده است. استدلال می‏شود که کنوانسیون سیدا و بسیاری دیگر از معاهدات بین‏‌المللی در پیشبرد حقوق زنان بی‏تأثیر هستند و اگر دولت‏ها سیدا یا هر معاهده بین‏‌المللی دیگری را تصویب کرده باشند، در غیاب ابزارهای هدفمند در رسیدگی به خشونت علیه زنان و قوانین صریح و خاص «منع تبعیض و حمایت از حقوق زنان و دختران» بی‏فایده است که کمیته سیدا نیز در پاسخ به گزارش های کشور بر این موضوع تأکید کرده است. از جمله ابزارهای هدفمند که در عرصه بین‌‏المللی به آن اشاره می شود  پروتکل سازمان ملل برای جلوگیری، سرکوب و مجازات قاچاق انسان است.

بسیار واضح است که در این رابطه مساله اساسی تنها به نقدهای محتوایی که به این کنوانسیون وارد می شود، نیست و مشکل مهمتر عدم اجرا و انطباق این کنوانسون از سوی دولت‏های عضو است. کنوانسیون سیدا، دولتهای معاهده را موظف به اصلاح، لغو یا ایجاد قوانین جدید مطابق با اصول و الزامات سیدا و سایر معاهدات بین‏‌المللی می‏داند. با این حال، این کنوانسیون نمی‏تواند دولت‏ها را مجبور به اجرای توصیه‌‏های خود، لغو قوانین یا اصلاح قوانین داخلی خود کند و به همین ترتیب، سیدا و کمیته آن هنگام اجرای خواسته‏‌های خود ضعیف هستند.

۲- رزرو یا حق شرط[۴]

به غیر از اختیارات محدودی که به کمیته سیدا تفویض شده و تعصبات فراگیر جنسیتی فرهنگی در میان دولت‏های عضو، یکی از مهمترین عواملی که به تضعیف این کنوانسیون انجامیده و تا حدودی موفقیت محدود کنوانسیون را نشان می‏دهد، سیاست مبهم کنوانسیون در زمینه رزرو یا حق شرط، است. از مجموع کشورهایی که تاکنون به این کنوانسیون پیوسته‌‏اند، حداقل بیست و پنج کشور در مجموع شصت و هشت مورد حق شرط (شرط کلی یا موردی) به مواد اساسی و بنیادین این کنوانسوین قائل شده‌اند. این تعداد زیاد رزرو باعث می شود که این کنوانسیون در بین اسناد بین‏‌المللی حقوق بشر به شدت تضعیف شود.

این کنوانسیون شروطی را که با «موضوع و هدف» کنوانسیون منافات نداشته باشد، مجاز می‏داند، اما هیچ معیار عینی برای آن تعیین نمی کند. این رویکرد در تضاد با بسیاری از کنوانسیون‏های بین‏‌المللی از جمله کنوانسیون بین‏‌المللی رفع انواع تبعیض نژادی است که از بسیاری جهات به عنوان الگوی کنوانسیون زنان عمل کرده است. طبق کنوانسیون بین‌‏المللی رفع انواع تبعیض نژادی، حق شرط مجاز نیست مگر اینکه توسط دو سوم کشورهای عضو دیگر تأیید شود. در حالی که در کنوانسیون سیدا، هیچ نوع معیاری برای پذیرش حق شرط از سوی کشورهای عضو تعیین نشده است. تهیه کنندگان کنوانسیون زنان از بین سیاست‏های متناقض «حداکثر مشارکت»  یا «حفظ یکپارچگی سند» یکی را انتخاب کنند. نگاهی به برخی از رزروهای وارد شده توسط  کشورهای مختلف نشان می‏دهند که تهیه کنندگان کنوانسیون مورد اول را انتخاب کرده‌‏اند چرا که اساسا رزروهای صورت پذیرفته حتی با موضوع و هدف این کنوانسیون در تعارض قرار دارد.

برخی دولت‏ها مثل برخی کشورهای مسلمان از جمله لیبی و عربستان با قائل شدن شرط کلی به این کنوانسسون پیوسته‌‏اند. به این معنی که شروط وارد بر کنوانسیون متوجه مقرره خاصی از آن نیستند، بلکه به طور کلی اجرای کنوانسیون را در مورد دولت شرط‏گذار، مشروط به عدم مغایرت آن با قوانین ملی یا مذهبی می‏کند. در حالی که برخی معاهدات بین‏المللی، مانند کنوانسیون اروپایی حقوق بشر،  شرط کلی را به صراحت منع کرده‌‏اند، اما کنوانسیون رفع تبعیض، چنین منعی را دربرندارد و به همین دلیل سیدا، با تحفظات کلی و گسترده متعددی از سوی شماری از دولت‏های عضو رو برو شده است. شروط کلی به ویژه با اعتراض گسترده از سوی منتقدین روبه رو شده است، با این استدلال که تردیدهایی جدی درباره التزام دولت شرط‏گذار به انجام تعهداتش ایجاد می‏کند و سبب تضعیف اساس معاهدات حقوق بشری می‏شود و با بند ۲ ماده ۲۸ کنوانسیون در تعارض است.

از جمله موارد برجسته تری که دولت‏ها، نسبت به کنوانسیون حق شرط گذاشته‏‌اند، مواردی است که عمدتا از سوی کشورهای مسلمان و محافظه‏کار که در آنها، زنان به عنوان شهروندان درجه دوم ناشی از قوانین مذهبی و سایر اعمال فرهنگی پذیرفته شده‏‌اند. به عنوان مثال، ماده ۲ دولت ها را ملزم می کند «کلیه اقدامات مناسب از جمله قانون را برای اصلاح یا لغو قوانین، مقررات، آداب و رسوم و روش‏های موجود که تبعیض علیه زنان را تشکیل می‏دهند، اتخاذ کنند. کشور عراق در مورد بند ۲ موارد غیر قابل توجیهی قائل شده است. بند (ز) ماده ۲ مستلزم لغو قوانین کیفری تبعیض آمیز علیه زنان است. لیبی با یک اظهار نظر کلی اظهار داشت که الحاق به کنوانسیون نمی‏تواند با قوانین اسلامی در مورد «احوال شخصی» منافات داشته باشد و مصر با استناد به ماده ۱۶، که مربوط به تساوی زن و مرد در تمام امور ازدواج و روابط خانوادگی است، حق شرط گذاشت.

نکته مهم این است که همه این رزروها پذیرفته شده است. این درحالی است که همه این قیدها به وضوح با موضوع و هدف این کنوانسیون که از بین بردن تبعیض علیه زنان است مغایرت دارد. در اصل این کنوانسیون به دولت‏ها این امکان را می‏دهد که خود را به برابری زنان متعهد کنند، در حالی که همزمان اعتراف می‏کنند که آنها قصد اعطای برابری به زنان را ندارند و تبعیض را مجاز می‏دانند. در واقع، این کنوانسیون به یک کشور اجازه می دهد نیمی از جمعیت ملی خود را تحت عنوان آزادی مذهب، از حقوق اساسی محروم کند. اگرچه تعدادی از دولت‏های عضو نیز به این رزروها اعتراض داشته‏‌اند، اما این اعتراض‏ها هیچ تاثیری از نظر حقوقی بر کشورهای رزرو‏کننده نداشته است.

برای حل این مشکل، کمیته سیدا به طور مشترک با سایر ارگان‏های معاهده حقوق بشر تصمیم گرفته است تا نظر دیوان عدالت بین‏‌المللی را جویا شود که موضوع رزروها را روشن کند و از این طریق به دولت‏ها در تصویب و اجرای اسناد حقوق بشر مانند کنوانسیون کمک کند. اگر کمیته این اقدامات را انجام دهد، رزروها ممکن است در آینده تأثیر مخرب کمتری بر کنوانسیون داشته باشند.

علاوه بر شرط کلی، مهم‏ترین مواد این کنوانسیون که از سوی دولت‏ها با حق شرط یا تحفظ رو به رو شده است، مواد ۲، ۹، ۱۵ و ۱۶ و ۲۹ است. کارشناسان و فعالان حقوق زنان، به ویژه شروطی را که دولت‏ها بر ماده ۱۶ کنوانسیون قائل شده‏‌اند، نقد کرده‏ و می‏گویند این شرط‏ها با موضوع و هدف آن ناسازگار و حاکی از رد و جلوگیری از تسری حمایت از حقوق بشر به قلمرو خصوصی و تقویت نقش فرومرتبه برای زنان در زندگی خانوادگی است. حال آن که امتیاز این کنوانسیون به سایر معاهدات حقوق بشری که اصول برابری حقوق زن و مرد را دربردارند، این است که کنوانسیون حاضر، در سطح زندگی اجتماعی باقی نمانده و در زندگی  خصوصی و خانوادگی افراد نیز وارد شده است.

مهمترین مواد این کنوانسیون که دولت‏ها حق شرط قائل شده‌‏اند، عبارتند از:

ماده ۲:

دول عضو، هر گونه تبعیض علیه زنان را محکوم کرده، موافقت می نمایند که بدون درنگ سیاست رفع تبعیض از زنان را با کلیه ابزارهای مناسب دنبال نموده و با این هدف موارد زیر را متعهد می شود:

الف ـ گنجاندن اصل مساوات میان زنان و مردان در قانون اساسی یا سایر قوانین مربوطه هر کشور، چنانچه تاکنون منظور نشده باشد، و تضمین تحقق عملی این اصل به وسیله وضع قانون یا سایر طرق مناسب دیگر؛

ب ـ تصویب قوانین مناسب و یا اقدامات دیگر، از جمله مجازات در صورت اقتضا، به منظور رفع تبعیض از زنان؛

ج ـ برقراری حمایت قانون از حقوق زنان بر مبنای برابری با مردان و حصول اطمینان از حمایت مؤثر از زنان در مقابل هر گونه اقدام تبعیض آمیز از طریق مراجع قضایی ذی صلاح ملی و سایر مؤسسات دولتی؛

د ـ خودداری از انجام هر گونه عمل و حرکت تبعیض آمیز علیه زنان و تضمین رعایت این تعهدات توسط مراجع و مؤسسات دولتی؛

ه ـ اتخاذ کلیه اقدامات مناسب جهت رفع تبعیض از زنان توسط هر شخص، سازمان و یا شرکت های خصوصی؛

و ـ اتخاذ تدابیر لازم از جمله وضع قوانین به منظور اصلاح یا فسخ قوانین، مقررات، عرف یا روش های موجود که نسبت به زنان تبعیض آمیزند؛

ز ـ فسخ کلیه مقررات کیفری ملی که موجب تبعض نسبت به زنان می شود.

ماده ۹:

۱ـ دول عضو در مورد کسب، تغییر یا حفظ تابعیت، حقوقی مساوی با مردان به زنان اعطا خواهند کرد. دولت ها به ویژه تضمین می کنند که ازدواج با فرد خارجی یا تغییر تابعیت شوهر در طی دوران ازدواج، خود به خود باعث تغییر تابعیت زن، بی وطن شدن یا تحمیل تابعیت شوهر به وی نگردد.

۲ـ دول عضو به زنان و مردان در مورد تابعیت فرزندان شان حقوق مساوی اعطا خواهند کرد.

ماده ۱۵:

۱ـ دول عضو به زنان، حقوق مساوی با مردان در برابر قانون اعطا می کند.

۲ـ دول عضو در امور مدنی به زنان اختیارات و امکانات قانونی دقیقا یکسان با مردان و نیز شرایط مساوی برای بهره برداری از این اختیارات و امکانات اعطا خواهند کرد. دول عضو برای انعقاد قرارداد و اداره املاک برای زنان حقوقی برابر با مردان قائل شده و با ایشان در کلیه مراحل دادرسی در دادگاهها و مراجع قضایی به صورت یکسان رفتار خواهند کرد.

۳- دول عضو موافقت می نمایند که کلیه قراردادها و سایر اسناد خصوصی از هر نوع که دارای اثر قانونی بوده و در جهت محدود کردن امکانات قانونی زنان باشد، «کأن لم یکن» تلقی گردد.

۴- دول عضو به زنان و مردان حقوقی یکسان در برابر قانون مربوط به تردد افراد و آزادی و انتخاب مسکن و اقامتگاه اعطا خواهند کرد.

علاوه بر کشورهای اسلامی، ایرلند، سویس و بلژیک بر بندهای ۲ و ۳ و بریتانیا بر بند ۴ این ماده شرط  وارد کرده‌‏اند.

 ماده ۱۶:

۱ـ دول عضو به منظور رفع تبعیض از زنان در کلیه امور مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی کلیه اقدامات مقتضی به عمل خواهند آورد و به ویژه بر اساس تساوی مردان و زنان موارد ذیل را تضمین خواهند کرد:

الف ـ حق یکسان برای ورود به ازدواج؛

ب ـ حق یکسان در انتخاب آزادانه همسر و صورت گرفتن ازدواج تنها با رضایت کامل و آزادانه دو طرف ازدواج؛

ج ـ حقوق و مسئولیت های یکسان در طی دوران زناشویی و به هنگام جدایی؛

د ـ حقوق و مسئولیت های یکسان به عنوان والدین، صرف نظر از وضع روابط زناشویی، در مسائلی که به فرزندان آنان مربوط می شود؛ در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار خواهد بود؛

ه ـ حقوق یکسان در مورد تصمیم گیری آزادانه و مسئولانه نسبت به تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دسترسی به اطلاعات، آموزش و ابزار لازم که قدرت بهره مندی از این حقوق را به ایشان می دهد؛

و ـ حقوق و مسئولیت های یکسان در مورد قیمومیت، حضانت، سرپرستی و به فرزند گرفتن کودکان و یا موارد مشابه با این مفاهیم و حقوق ملی، در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار خواهد بود؛

ز ـ حقوق فردی یکسان به عنوان شوهر و زن از جمله حق انتخاب نام خانوادگی، شغل و حرفه؛

ح ـ حقوق یکسان برای زوجین نسبت به مالکیت، حق اکتساب، مدیریت، سرپرستی، بهره مندی و انتقال ملک اعم از اینکه رایگان باشد و یا هزینه ای در بر داشته باشد.

۲ـ نامزدی و ازدواج کودک هیچ اثر قانونی ندارد و کلیه اقدامات ضروری از جمله وضع قانون برای تعیین حداقل سن ازدواج و اجباری کردن ثبت ازدواج در دفاتر رسمی می بایست به عمل آید.

این ماده بیشترین حق شرط را از سوی کشورهای اسلامی و اسراییل دریافت کرده است.

ماده ۲۹:

۱ـ هر گونه اختلاف در تفسیر یا اجرای این کنوانسیون بین دو یا چند دولت عضو که از طریق مذاکره حل نگردد بنا به تقاضای یکی از طرفین به داوری ارجاع می گردد. چنانچه ظرف شش ماه از تاریخ درخواست داوری، طرفین در مورد نحوه و تشکیلات داوری به توافق نرسند، یکی از طرفین می تواند خواستار ارجاع موضوع به دیوان بین المللی دادگستری مطابق با اساسنامه دیوان گردد.

۲- هر دولت عضو می تواند به هنگام امضا یا تصویب این کنوانسیون یا الحاق به آن اعلام کند که خود را موظف به اجرای بند یک این ماده نمی داند. دول عضو دیگر در قبال دولتی که به بند یک این ماده اعلام تحفظ نموده است ملزم به اجرای بند یک نمی باشند.

۳- هر دولت عضوی که بر طبق بند ۲ این ماده اعلام تحفظ نموده باشد می‏تواند در هر زمان از تحفظ خود از طریق اعلام رسمی به دبیر کل متحد صرف نظر نماید.

ماده ۲۹ از جمله مواردی است که بسیاری از کشورها، بر آن حق شرط گذاشته‌اند، چون در نهایت دولت‎ها علاقمند به ارجاع مسائل داخلی خود به داوری‎های بین‎المللی نیستند و همین امر نشان‌دهنده، میزان پایبندی و اهمیت مفاد این کنوانسیون برای دولت‌های عضو است.

کنوانسیون منع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، اگر چه اقدامی مثبت در عرصه بین‌‏المللی است اما در عین حال این کنوانسیون و کمیته منعکس‏کننده جامعه‏ای است که آنها را ایجاد کرده است. مسئولیت نقاط ضعف کمیته به عهده کشورهایی است که کنوانسیون را تهیه کرده‌‏اند و ظاهراً آمادگی پذیرفتن برابری زنان را ندارند. حقوق زنان هنوز هم به عنوان حقوق ثانویه حقوق عمومی «انسانی» در نظر گرفته می‏شود. سواستفاده و تبعیض به طور روزمره در سراسر جهان در کشورهایی اتفاق می‏افتد که با تصویب کنوانسیون خود را به برابری متعهد کرده‌‏اند. شرایط اقتصادی-اجتماعی معمولاً بهانه‏ای برای عدم رعایت مفاد کنوانسیون مطرح می‏شود. حتی وقتی که برابری قانون است، واقعیت بسیاری از زنان در سراسر جهان نشان‏دهنده برابری قانونی نیست. اعمال خشونت‏آمیز و تبعیض علیه زنان غالباً به صورت آشکار تحمل می‏شود و به جای اینکه به عنوان نقض قوانین بین‏‌المللی مطرح باشد، به عنوان محصول رفتارهای خاص فرهنگی یا مذهبی یا اقدامات شخصی افراد تلقی می‏شود. فعالان حقوق بشر دولت‏ها را تحت فشار قرار می‏دهند تا از تبعیض نژادی جلوگیری کنند، حتی وقتی عاملان آن «اشخاص خصوصی» باشند، در حالی که اغلب تبعیض علیه زنان در حوزه خصوصی نادیده گرفته می‏شود.

 

۳ – کمیته زنان

کنوانسیون سیدا، کمیته زنان را به عنوان مکانیزم و بازوی اجرای این کنوانسیون تاسیس کرد، اما کمیته اختیارات بسیار محدودی برای اجرای مفاد آن دارد. کارهای کمیته بیشتر نشان دهنده عدم تعهد جدی به حقوق زنان در جامعه جهانی است. در سالهای پس از تاسیس، کمیته بر برخی از مشکلات اولیه خود غلبه کرده است، اما همچنان از سایر ارگان‏های معاهدات حقوق بشر عقب است و نتوانسته است کمک عملی در راستای بهبود وضعیت زنان انجام دهد. از جمله کمبودهای کمیته می توان به عدم قدرت تفسیر مفاد اساسی کنوانسیون، عدم توانایی در رسیدگی به شکایات فردی، محدودیت در زمان جلسات کمیته، وابستگی آن به گزارش‌ها و گزارشگری دولت‌ها، و عدم تمایل به پذیرش توصیه‎های رسمی کمیته از سوی اعضا، اشاره کرد.

کمیته می‎تواند تجزیه و تحلیل کلی از مفاد اساسی کنوانسیون را تنظیم کند اما قدرت تفسیر مقتدرانه آنها را ندارد. علاوه بر این، هیچ قدرت شبه قضایی در اعلام اینکه یک کشور بر خلاف کنوانسیون رفتار کرده، ندارد. طبق کنوانسیون، هرگونه اختلاف در زمینه تفسیر یا کاربردهای کنوانسیون برای داوری می‎تواند به دیوان بین‌‏المللی دادگستری ارجاع شود و کمیته در این زمینه صلاحیت رسیدگی و اعلام نظر ندارد. در حالی که میثاق بین‎المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازات‎های بیر حمانه و غیرانسانی روشهای مفصلی را برای رسیدگی به شکایات و موارد اختلافی دولت‎ها تعیین کرده‎اند.

این کنوانسیون همچنین فاقد حق دادخواست است که به افراد امکان شکایت در مورد تخلفات را بدهد، روشی که توسط کنوانسیون منع تبعیض نژادی، کنوانسیون منع شکنجه و میثاق حقوق مدنی و سیاسی قابل قبول است. به همین دلیل مطالعه‎ای درباره امکان تهیه پیش‎نویس پروتکل اختیاری تهیه شد تا کنوانسیون سیدا نیز بتواند از امکاناتی مانند سایر کنوانسیون‎های حقوق بشر مستفید گردد.

تصمیمات کمیته سیدا، تحت پروتکل اختیاری کنوانسیون منع حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان (پروتکل اختیاری سیدا) این امکان را دارد که به یک ایده پیچیده از برابری جنسیتی و عدم تبعیض کمک کند، که پس از آن می توان توسط بسیاری از ذینفعان مربوطه برای تأثیر بر تغییر در طیف وسیعی از دولت‎ها استفاده می شود. با این همه کمیته سیدا، اختیار قانونی ندارد که کشورهای عضو را ملزم به اصلاح قوانین تبعیض آمیز از طریق پروتکل اختیاری سیدا کند. هرگونه تأثیر قانونی نه از طریق قدرت کمیته سیدا به عنوان یک نهاد، بلکه از قانع کننده بودن استدلال آن ناشی می شود. در واقع کمیته نه از طریق قانون بلکه با ارئه دلایل قانع کننده می‏کوشد دولت‏های عضو را برای انجام اصلاحات و انجام تغییراتی که کمیته سیدا در راستای برابری جنسیتی و عدم تبعیض توصیه می‏‌کند، متقاعد کند و آنها را متعهد بسازد.

کمیته زنان و چهارچوب سیدا، امکان بررسی و تجریه تحلیل سیاست‏های کلان کشورها در زمینه‏‌های کلان و مهم را ندارد. برای مثال سیاست‏های کشورها در زمینه اموزش، سلامت، فرصتهای شغلی، جنگ و صلح به ویژه در رابطه با گروه‌‏های اسیب‏پذیر و حاشیه‏ای، مخصوصا اگر بپذیریم که زنان در طبقات مختلف اجتماعی، اقتصادی به منابع و امکانات متفاوتی دسترسی دارند و منافع انها نیز متنوع و گسترده است.

کمیته در برگزاری جلسات خود با محدودیت زمانی نیز رو به رو است که این امر منجر به انباشته شدن گزارش‏ها شده است، به طور متوسط ​​از زمان ارائه گزارش توسط دولت‎ها تا بررسی  آن از سوی کمیته سه  سال طول می‏کشد. اخیرا با کوشش‏هایی این مدت زمان کمی کاهش یافته است اما سایر معاهدات مهم زمان جلسات کمیته‏‌های مربوطه را محدود نمی‏کنند. این تصور که کمیته نظارت بر اجرای کنوانسیون سیدا نسبت به کمیته منع نژادی به زمان بسیار کمتری برای کار نیاز دارد، بازتاب اولویت کم اختصاص یافته به حقوق زنان در سطح بین‌‏المللی است.

از سوی دیگر، کمیته در کار و بررسی‏های خود، به گزارش‏های رسمی دولت‏ها وابسته است که عموما ساختار استانداردی ندارند، به برنامه زمانی کمیته پایبند نیستند، و اغلب وارد عرصه های پارداوکسیکال و مورد بحث نمی‏شوند. و این در حالی است که کمیته هم امکانات کافی برای راستی‏آزمایی این گزارش‏ها ندارد. کمیته برای تکمیل کار خود به گزارش‏های کشورهای عضو اعتماد می‌‏کند، اما صحت این گزارش‏ها ذاتاً مشکوک است، زیرا توسط مقامات دولتی تهیه می‏شوند.

به گفته برخی از نمایندگانی که گزارشات خود را به کمیته ارائه داده‌‏اند، این کنوانسیون تا حدودی تأثیر مثبتی در افزایش آگاهی در مورد زنان داشته است. اهمیت آگاهی را نمی‏توان نادیده گرفت، زیرا هنجارهای فرهنگی یکی از بزرگترین موانع زنان در دستیابی به برابری است. کمیته در جلب توجه به حقوق زنان در کنفرانس جهانی حقوق بشر ۱۹۹۳ ایفای نقش کرد. این کنفرانس هدف تصویب جهانی کنوانسیون تا سال ۲۰۰۰ را تعیین کرد. در آخرین جلسه کمیته، اعضای کمیته کاملاً از آنها آگاه بودند به نظر می رسد همکاری نزدیکتر بین کمیته و سایر نهادهای معاهده حقوق بشر در آینده در دسترس خواهد بود و شاید به کمیته اجازه دهد از وضعیت ثانویه خود عبور کرده و به دستور کار عمومی حقوق بشر بپیوندد.

 

نتیجه‏‌گیری

کنوانسیون سیدا علیرغم اینکه مجموعه قوانین گسترده‏ای برای ارتقا حقوق زنان ارائه می‏دهد اما از بسیاری جهات دارای نقائص جدی نیز است. زمینه‏‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دولت‏ها در نظر گرفته نمی‏شود، بنابراین برای یافتن راه‏حل‏ها یا پیرامون این موضوعات بحث بیشتری بین کمیته و دولت‏ها لازم است. بی‏علاقگی دولت‏های طرف برای اجرای قوانین یک مانع اساسی است و ممکن است در آینده نزدیک تغییر نکند. بنابراین سازمان‏های غیردولتی و سایر سازمان‏های حقوق بشری در صف مقدم هستند که مجبور به پیروی از سیدا و کمک به اصلاحات قانونی و تغییر نگرش مردم هستند. برای بسیاری از مردم تغییر سنت‏ها، آداب و رسوم، دیدگاه‏ها و اعتقادات مذهبی خود برای تغییر در کلیشه‌‏های رایج در مورد زنان و ارتقا حقوق و حمایت از حقوق آنها دشوار است و برای بسیاری، حقوق بشر و سیدا تهدیدی برای این آداب و رسوم و هنجارهای سنتی است و از دید آنها، آداب و رسوم اجداد معتبر هستند و قابل اعتراض نیستند؛ و با وجود اینکه، کنوانسیون، دولت‏های عضو را ملزم به اصلاح و یا تغییر الگوهای فرهنگی و اجتماعی، تعصبات و اعمال مرسوم یا سنتی تبعیض آمیز علیه زنان، می‏‌کند کشورها تمایلی برای تغییر این شیوه ها ندارند، زیرا کاربرد قوانین حقوق بشری در حوزه خصوصی به طور قابل توجهی کارامد و موثر هستند، و دولت‏ها اغلب مایل به پیگیری قانونی نقض حقوق زنان در خانواده‏‌ها یا جوامع خود نیستند.

لازم به دکر است این مطلب در برنامه “بررسی کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان با رویکرد انتقادی” که توسط سازمان پیوندهای بدیل برای اموزش و توسعه و با همکاری آرمان شهر در تاریخ ۱۰ آوریل ۲۰۲۱ برگزار شد، ارائه شد. ویدیوی برنامه از این لینک قابل دسترس است.

———————————

پانوشت‌ها:

[۱] Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women (CEDAW)

[۲] Commission on the Status of Women

[۳] – شورای اروپا (به انگلیسی: Council of Europe) کهن‌ترین سازمان برای یکپارچه‌سازی اروپاست که در سال ۱۳۲۸ (خورشیدی) (۱۹۴۹) دایر گشت. پایه این سازمان بر گسترش مردم‌سالاری، حقوق بشر، زمامداری قانون و بهره‌برداری از همکاری‌های فرهنگی استوار است. ۴۷ کشور با مجموع ۸۲۰ میلیون نفر جمعیت عضو این شورا هستند.

[۴] طبق کنوانسیون حقوق معاهدات (وین ۱۹۶۹) شرط عبارت است از بیانیه یک جانبه ای که یک دولت، تحت هر نام یا به هر عبارتی، در هنگام امضا، تصویب، قبول، تنفیذ یا الحاق به یک معاهده، صادر می کند و به وسیله آن، قصد خود را دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی برخی از مقررات معاهده نسبت به خود ابراز می دارد. در حقیقت، شرط، به اقدامی اطلاق می شود که در صورت اعتبار، نتیجه اش تحدید تعهد معاهداتی دولت یا سازمان بین المللی شرط گذار است؛ به این معنا که تعهدات ناشی از برخی مقررات معاهده را برای خود استثنا کرده یا تغییر دهد.

[i] در تهیه این مطلب از مقالات زیر استفاده شده است:

  • فضائلی، مصطفی، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و شروط کلی وارد بر آن، مجله حقوقی، نشریه مرکز امور حقوقی بین المللی معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، شماره سی و چهارم، ۱۳۸۵ ، صص ۱۱۰
  • Julie A. Minor, An Analysis of Structural Weaknesses in the Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women, 24 Ga. J. Int’l & Comp. L. 137 (1994).
    Available at: https://digitalcommons.law.uga.edu/gjicl/vol24/iss1/6
  • Muller Dedre, CEDAW is failing to protect women from gender-based violence An analysis of flaws and failures, 2017. Available at: https://www.academia.edu/33330704/CEDAW_is_failing_to_protect_women_from_gender_based_violence_An_analysis_of_flaws_and_failures
  • Adams, Nancy L., “Critical Thinking and Cedaw: Women’s Rights as Human Rights” (1997). Critical and Creative Thinking Capstones, Collection. Paper 2.

Available at: http://scholarworks.umb.edu/cct_capstone/2

  • Heisoo Shin, CEDAW and Women’s Human Rights: Achievements and Obstacles, Paper presented at: The Castan Center for Human Rights Law’s Annual Conference Human rights 2004: The Year in Review, 3 December 2004.