گزارش‌های سینمایی آرمان‌شهر | چهل‌گیس
شهلا رستمی

پنجاه و سومین فستیوال بین المللی شهر کارلووی واری، در جمهوری چک، که در روز ۷ ژوئیه به کار خود پایان داد، به دلیل حضور شماری فیلم از کارگردانان ایرانی، این موقعیت را داد که در یک جمع بندی کلی به این نتیجه برسیم که  آخرین نسل و حتا دو چهره پر پیشینه تر سینماگران ایران  به درجه ای بسیار بالا از ویژگی رسیده اند و در حال تجربه زمینه های گسترده تری ازاین هنر هستند.

فیلم های “امیر”، ساخته “نیما افلیما”،  ” فراموشی می‌سراید”، ساخته علیرضا خاتمی، (جایزه  بهترین سناریوی بخش افق های فستیوال ونیز ۲۰۱۷ و جایزه فیپرشی در همان فستیوال)،  “هجوم”، ساخته شهرام مکری، “مزر”، ساخته علی عباسی، (جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه فستیوال کن ۲۰۱۸ ) “سه رخ”، ساخته جعفر پناهی ، (جایزه بهترین سناریو در بخش مسابقه ای فستیوال کن ۲۰۱۸ )  “همه می دانند”، ساخته اصغر فرهادی ودر کنار آنها شرکت یک طرح به نام “نشت”، از سوزان ایروانیان، در بخش “کارهای در دست ساخت”، و “ترانه های ممنوعه”، ساخته  حسن نوری، کارگردان افغان،  زاده  وبزرگ شده در ایران، در بخش “مستند های در دست ساخت”، فیلمهای حاضر در فستیوال بودند. در کنار انها شاید بتوان به فیلم ” تربیت نادرست کامرون پست”، ساخته “دزیره اخوان”، کارگردان ایران تبار آمریکائی نیز اشاره ای کرد که به هویت ایرانی خانوده اش  وفادار مانده است.

“امیر”، دهه شصتی همیشه درگیر با مشکلات دیگران

در تائید باوری که در آغاز یه آن اشاره شد، می بایست از نخستین فیلم بلند “نیما اقلیما”، کارگردان جوان ایرانی،  “امیر” نام برد که تنها فیلم ایرانی یکی از بخش های مسابقه ای، یعنی بخش “در شرق غرب بود. فیلمی که به باور من، نه تنها یکی ار بهترین فیلم های تمامی فستیوال به شمار می امد، بلکه یک سر وگردن هم از فیلم های بخش مسابقه ای بالاتر بود.

این فیلم بسیار اوریژینال از آنچنان دقتی در کار کارگردانی، فیلمبرداری،  گزینش زوایا و کادربندی، مونتاژ و موسیقی مناسب و بجا برخوردار بود که تحسین بر می انگیخت. به ویژه این که یک چنین کار آزمودگی در یک فیلم نحستین دیده می شد.

بستر داستانی فیلم را ماجرای جوانی به نام علی می سازد  که سنگ صبور همه خانواده و دوستانش است. خواهر خود وی از دردهای روانی رنج می برد و آرامش همه افراد خاناده را از آنها گرفته است، دوستی همه بی مسئولیتی های خود را به گردن وی می اندازد  و خانواده دوست دیگر هم مدام یاری او را می طلبد. این وظیفه بزرگ بر دوش کشیدن مشکلات دیگران  به خود او امکان یک لحظه نفس کشیدن و زندگی کردن را نمی دهد.

طبیعتا فیلم  پرسش هائی پیرامون شخصیت اصلی در کنار شخصیت های متضاد دیگر، کادراژ،زوایای دوربین، برگزیدن نمادها و موسیقی را مطرح می کرد.

در آغاز، از نیما افلیما پرسیدم چرا این شخصیت را برگزیده و چون در ایران شمار این گونه شخصیت ها پائین نیست ؟  و ایا می توان آنها را معرف یک نسل دانست ؟

نیما اقلیما می گوید شاید نتوان امیر را نماینده یک نسل دانست اما در یک جزئی نگری به نسلی که نسل دهه شصتی می توان نامیدش، که در پایان دهه پنجاه به دنیا آمده است، می توان از نسلی سخن گفت که به گونه ای با “قحطی” روبرو بوده است. این نسل بیشترین حجم جمعیتی را داشته  و بنابراین در اجتماعی وارد شده که در آن شغل به اندازه کافی وجود نداشت، شماری امکانات  و از جمله امکانات برای ازدواج رو به کاهش گذاشته بود.  در پی این افزایش جمعیت طبیعتأ بر میزان مسائل اجتماعی دیگر هم افزوده شده بود. نتیجه ی آن نسلی بود که چندان مسئولیت پذیری را نیاموخت. بنابراین امیر، به دلیل آگاهی از آنچه می گذشت، به ناچار بار مسئولیت شماری را بر دوش می کشید….

به کوتاهی  بپردازیم به جوایز امسال جشنواره کالووی واری

فیلم رومانیائی ” من برایم مهم نیست که همچون بربر ها به درون تاریخ بروم”، ساخته  “رادو یوده” جایزه بزرگ گوی کریستال فستیوال را گرفت. فیلمی با تصاویر بد، پر چانه و بد ساخت که شاید بیشتر موضوعش که بازگشت به دنیای جهان کونیست بود، مور توجه قرار گرفته باشد.  این توجه به فیلم هائی که در پیوند با موضوعات پیش از فروپاشی دیوار برلن و شوروی پیشین ساخته شده بودند به کرات دیده می شد.

جایزه ویژه هیات داوران به فیلمی داده شد به نام “سوئنیو فلورایانوپولیس”  بسیار بی ارزش چه از نظر داستان و چه ازدید هنری وسینمائی.  هنرپیشه زن این فیلم هم جایزه بهترین هنرپیشه زن را دریافت کرد در حالی که  “ترزا هوفووا” درفیلم “خدمتکار”  (از جمهوری چک) بازی عمیق تری ارائه می کرد.

جایزه بهترین کارگردانی به فیلم بسیار تهی و شبیه فیلم های تلویزیونی کانال های نوجوانان  “مگس های  زمستانی”، ساخته “اولمو اومرزو”، محصول مشترک چک، اسلواکی، لهستان و  اسلونی داده شد.

جایزه بخش “در شرق غرب” به فیلم “کوه سلیمان”، ساخته  “الیزاوتا استیشوآ” ، از قزاقستان ، تعلق گرفت. این فیلم که در آغاز کمی با تردید و با برخوردی کمی ناشیانه آغاز می شود، پس از چند سکانس راه خود را می یابد و مسائل زنان، سرخوردگی آنان و تن در نهادنشان به دستورات مردان را مطرخ می سازد. مسئله چند همسری هم دور نیست که دوامش در یک جامعه فرا کمونیستی بسیار پرسش برانگیز است. پرسشی که پاسخ آن را شاید بتوان در بازگشت مذهب (اسلام) به جمهوری های شوروی پیشین دانست.

جایزه تماشاگران، به شکلی غریب،  به فیلم “رین من” (۱۹۸۸)، ساخته “بری لوینسون” تعلق گرفت که فستیوال امسال از او بزرگداشت به عمل آورده بود.

گفتگوئی جالب با “بری لوینسون” :

https://goo.gl/8rj11u